اهمیت رکوع و فلسفه آن
پرسش :
با توجه به اهمیت رکوع از نگاه قرآن، فلسفه رکوع چیست؟
پاسخ :
درباره حکمتهاى رکوع مىتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. بهترین حالت تعظیم و بزرگداشت خدا؛ رکوع، نمایشگر و نمودار تعظیم و بزرگداشت انسان در برابر قدرتى است که او را فراتر از خود مىداند و مسلمان چون خدا را برترین قدرتها مىداند، در برابر او رکوع مىکند و چون هیچ موجودى جز خدا را، برتر و فراتر از انسانیت خود نمىداند، در برابر هیچکس و هیچ چیز دیگر سر خم نمىکند.1
رکوع و خم شدن در برابر آفریدگار هستى، با شکوهترین و زیباترین حالت تواضع و خضوع انسان است. رکوع، سراسر تواضع، تذلل، فروتنى، خاکسارى، سرسپارى، فرمانبردارى، شکستگى و... است.
2. دورى از تکبر، منیت و خودخواهى؛ نمازگزار - در هر مقام و منزلتى - در برابر خداى خود سر فرود مىآورد و بدینوسیله، خود را از روحیه بزرگ پندارى غرور و خود فریفتگى مىرهاند. حضرت فاطمه علیها السلام فرموده است: «جَعَلَ اللّهُ... الصلاةَ تَنزیهاً لَکُم عَنِ الکِبرِ؛ خداوند نماز را مقرر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیت پاک گرداند».2
3. امتحان و آزمایش انسانها؛ دستور به رکوع، آزمایش و امتحان انسان در عمل به اوامر و خواستههاى خداوند است. رکوع در ظاهر، عملى سخت به شمار مىرود به ویژه براى صاحبان مقام و مال و تنها فرمانبردار واقعى دستورات الهى، از این آزمون سربلند بیرون مىآیند.
4. وجه تمایز مسلمانان از سایر ملتها؛ رکوع و خم شدن در عبادت و نماز، مخصوص دین اسلام است؛ از این رو نوعى برجستگى و تمایز مسلمانان را در میان ملت و عبودیت خالص آنها را نشان مىدهد.
5. فعالیت و تحرک بدنى؛ رکوع و خم شدن در نماز، باعث تحرک و عدم سکون شخصى مىشود و او را از خمودگى و سستى دور مىکند، چنان که برخى از دانشمندان به این مطلب اشاره کردهاند.
6. استوارى در دین؛ امام على علیه السلام مىفرماید: «معناى کشیدن گردن در رکوع، این است که در ایمان به خدا استوارم؛ اگر چه گردنم زده شود.3 و معناى سر برداشتن از رکوع و گفتن «سمع اللّٰه» این است که حمد و ثناى ما را مىشنود آن خدایى که ما را از نیستى و عدم، به وجود آورده است».4
پینوشتها:
(1). از ژرفاى نماز، ص 5
(2). بحارالانوار، ج 29، ص 223
(1). من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 311
(2). میزانالحکمه، ج 5، ص 395؛ ر.ک: اسرار الصلاة، میرزا جواد تبریزى، آداب الصلاة، امام خمینى؛ پرتوى از اسرار نماز، محسن قرائتى.
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
درباره حکمتهاى رکوع مىتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. بهترین حالت تعظیم و بزرگداشت خدا؛ رکوع، نمایشگر و نمودار تعظیم و بزرگداشت انسان در برابر قدرتى است که او را فراتر از خود مىداند و مسلمان چون خدا را برترین قدرتها مىداند، در برابر او رکوع مىکند و چون هیچ موجودى جز خدا را، برتر و فراتر از انسانیت خود نمىداند، در برابر هیچکس و هیچ چیز دیگر سر خم نمىکند.1
رکوع و خم شدن در برابر آفریدگار هستى، با شکوهترین و زیباترین حالت تواضع و خضوع انسان است. رکوع، سراسر تواضع، تذلل، فروتنى، خاکسارى، سرسپارى، فرمانبردارى، شکستگى و... است.
2. دورى از تکبر، منیت و خودخواهى؛ نمازگزار - در هر مقام و منزلتى - در برابر خداى خود سر فرود مىآورد و بدینوسیله، خود را از روحیه بزرگ پندارى غرور و خود فریفتگى مىرهاند. حضرت فاطمه علیها السلام فرموده است: «جَعَلَ اللّهُ... الصلاةَ تَنزیهاً لَکُم عَنِ الکِبرِ؛ خداوند نماز را مقرر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیت پاک گرداند».2
3. امتحان و آزمایش انسانها؛ دستور به رکوع، آزمایش و امتحان انسان در عمل به اوامر و خواستههاى خداوند است. رکوع در ظاهر، عملى سخت به شمار مىرود به ویژه براى صاحبان مقام و مال و تنها فرمانبردار واقعى دستورات الهى، از این آزمون سربلند بیرون مىآیند.
4. وجه تمایز مسلمانان از سایر ملتها؛ رکوع و خم شدن در عبادت و نماز، مخصوص دین اسلام است؛ از این رو نوعى برجستگى و تمایز مسلمانان را در میان ملت و عبودیت خالص آنها را نشان مىدهد.
5. فعالیت و تحرک بدنى؛ رکوع و خم شدن در نماز، باعث تحرک و عدم سکون شخصى مىشود و او را از خمودگى و سستى دور مىکند، چنان که برخى از دانشمندان به این مطلب اشاره کردهاند.
6. استوارى در دین؛ امام على علیه السلام مىفرماید: «معناى کشیدن گردن در رکوع، این است که در ایمان به خدا استوارم؛ اگر چه گردنم زده شود.3 و معناى سر برداشتن از رکوع و گفتن «سمع اللّٰه» این است که حمد و ثناى ما را مىشنود آن خدایى که ما را از نیستى و عدم، به وجود آورده است».4
پینوشتها:
(1). از ژرفاى نماز، ص 5
(2). بحارالانوار، ج 29، ص 223
(1). من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 311
(2). میزانالحکمه، ج 5، ص 395؛ ر.ک: اسرار الصلاة، میرزا جواد تبریزى، آداب الصلاة، امام خمینى؛ پرتوى از اسرار نماز، محسن قرائتى.
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}